در باب جنبه های منطقی اصل امتناع تناقض بحث های فراوانی مطرح شده است. به نظر می رسد حصر توجه به زوایای منطقی و عدم تبیین وجودی از اصل امتناع تناقض سبب تبدیل شدن آن به مساله ای صرفا منطقی گردیده که نقش آن در گزاره های فلسفی بیشتر به صورت غیر مستقیم و بالقوه نمایان می شود، در حالی که با تبیین وجودی نحوه شکل گیری این اصل بنیادین، علاوه بر تامین جنبه هستی شناختی اصل امتناع تناقض، در پی توجیه ریشه و مبنای منطقی این اصل، می توان جایگاه فلسفی آن را نیز تغییر داد. تبیین وجودی اصل امتناع تناقض ناظر به تبیین دو طرف آن، یعنی وجود و عدم و هم چنین «من» به منزله فاعل شناسا است که در نهایت، منجر به شکل گیری اصل امتناع تناقض در ساحت وجودی فاعل شناسا می گردد و بر این اساس، فاعل شناسا همه چیز را از دروازه امتناع تناقض فلسفی می نگرد.